فانیکس | سایت سرگرمی - تفریحی - آموزشی

طنز سیر تکامل دختران در تاریخ

طنز سیر تکامل دختران در تاریخ,طنز سیر تکامل دختران,سیر تکامل دختران,مطالب طنز روز,مطالب طنز روز دانش آموز,مطالب طنز روزمره,مطالب طنز روز معلم,مطالب طنز روز زن,مطالب طنز روز پدر,مطالب طنز روز مرد,مطالب طنز روز دانشجو,مطالب طنز روزنامه ها,مطالب طنز روز مادر,مطالب طنز فیسبوکی,مطالب طنز فیسبوکی جدید,مطالب طنز فیسبوکی خنده دار,مطالب طنز فیسبوکی باحال,مطالب طنز فیسبوک,مطالب طنز فيس بوك,مطالب طنز فيسبوک,

سال 1230 مرد: دخــتره خیر ندیده من تا نكشمت راحت نمیشم… زن: آقا حالا یه غلطی كرد شما ببخشید! نامحرم كه تو خونمون نبود. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!! مرد: بلند خندیده؟ این

طنز سیر تکامل دختران در تاریخ

طنز سیر تکامل دختران در تاریخ 155

طنز سیر تكامل دختران!

سال 1230

مرد: دخــتره خیر ندیده من تا نكشمت راحت نمیشم…

زن: آقا حالا یه غلطی كرد شما ببخشید! نامحرم كه تو خونمون نبود. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!!

مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می‌خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمیشه باید بكشمش…

بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهكارشو می‌بخشه.

 

سال 1280

مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟

می كشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار كه مُردی دیگه جرات نمی‌كنی از این حرفا بزنی. تو غلط می‌كنی. حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟

زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نكرده می‌گیره‌ها!

مرد (با نعره حمله می‌كنه طرف دخــترش): من باید بكشمت. تا نكشمت آروم نمیشم. خودت بیا، خودتو تسلیم كنی بدون درد می‌كشمت…

بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهكارشو می‌بخشه

 

سال 1330

مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا می‌خوای بری دانشسرا؟ می‌خوای سر منو زیر ننگ بكنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیكمتو سورفه (سفره) می‌کنم…

زن: آقا، ترو خدا خودتونو كنترل كنین. خدا نكرده یه وخ (وقت) سكته می‌كنین آ…

مرد: چی میگی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نكشم دیگه فردا نمی‌تونم جلوی این فساد رو  بگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم كه خودت كیف كونی…

بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهكارشو می‌بخشه

 

سال 1380

مرد: كجا؟ می‌خوای با تكپوش (از این مانتو آستین كوتاها كه نیم مترم پارچه نبردن…) و شلوارك (از این شلوار ها كه خیلی كم پارچه اسراف می‌كنن!) بری بیرون؟ می‌كشمت. من… تو رو… می‌كشم…

زن: ای آقا. چی كار به كارش داری. الان دیگه اکثرا همینطورین.

مرد: من… اینطوری نیستم. دخــتر لااقل یه كم اون شلوارو پائین‌تر بكش كه تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی‌خواد. بدتر شد. همون طوری باشه بهتره…

 

سال 1400

زن: دخــترم. حالا بابات یه غلطی كرد. تو اعصاب خودتو خراب نكن. لاك ناخنت می‌پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت كدر می‌شه، بسشه دیگه مامی. باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه…

بالاخره با صحبت‌های زن، دخــتر خونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهكارشو می‌بخشه !!