سختیه تنهایی را وقتی دیدم. . .
که مترسک با چشمان پر از اشکش به کلاغ میگفت:
هر چقدر دوس داری نوکم بزن. . .
اما تنهام نذار. . .
تـــنــهایـــی یـــعنــــی انـــقـــدر کــســی بــغلـــمون نــکرد کـــه خـــودمــــون زدیـــم بـــقـــل !!!
هر چقدر که آدمهای کنارت رو بیشتر می شناسی
تنهاییت دلچسب تر میشه ….
دَسـت بـ ـه “صورتـَـم” نـَزن !
می تـرسم بیـفـتـَد نِقـآب خنـدان ـی کِـه بـر چِهـره دارم
و بعــد سیـلِ اشـک هـآیـَم “تـــــو” را بـآ خـود بِبَــرد
کپی شده از سایت دنج پاتوق
و بـاز مَن بمـآنـ ـم و تنهــــــآیی …!
” تنهـآیـے ” مهربآنـم کرده …
شبیہ سربآزے کہ از روے برجک دیده بانے
براے تک تیرانداز آنسوے مرز …
دست تکآن میدهد (!)
خیالت
امان تنهائی ام را بریده است !
نه من دستهایش را رها میکنم
نه او دلش می اید از من جداشود
وهمیشه وهمه جا باهمیم
منو….تنهایی
بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم
بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم
مـجـبـورت نـمـیـکـنـم
از راهـی کـه رفـتـه ای
دوبـاره بـرگـردی . . !
فـقـط گـاهـی بـیـا
زیـر تـنـهـایـی هـایـم را کـم کـنـم
سـر نـرود . . .
هیچ چیز تو این دنیا بدون حساب و کتاب نیست جز تنهایی که همش پای من حساب شده
به تنهایی عادت کرده ام
مثل درختی خشکیده به بی برگی !
تنهایی تقدیر من نیست… ترجیحِ منه !
چه تفاوت عمیقیست بین تنهایی
قبل از نبودنت و تنهایی پس از نبودنت !!
تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمی خواد
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست