ای تنهاترین تنهای شبهای تنهایی من ،تو تنها کسی بودی که تنهایی هایم را تنها به تو گفتم !
آه ای خدای من چه شبها که تن ها ،تنها آرامیدند و در تنهایی فریاد دوستت دارم سر دادند …
گاهی آدمهای تنها خیلی خوش شانس هستند
چون کسی رو ندارن که از دست بدن !
درست مثل یک جزیره
از همه طرف به تنهایی محدودم
و چشم به راه یک کاشف!
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین ؛ گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد …
تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگش یادم نمیاد …
او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا ؟
چرا تنهایم گذاشت و در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم !
وقتی عاشقانه هایت بوی رفتن می داد
این روزهای تنهایی دور از انتظار نبود
می دانی
که من
جز با تو
با هر کس که باشم
باز تنهایم…؟